نتایج جستجوی عبارت «گفتن کلمه‌ای که اول آن مو است ممنوع سعید بیگی محسن پرهوده محمد حسین کردگاری قاسم زالپور عزیز درویشی غلامعلی فرخ علی تاجبخش» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 65 -از دست نوشته های شهید سعید مافی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد مافي »
اگر روزی بر کنار قبرم ای دوست و ای مادر! رسیدی، بر تن صد چاک و خونین من نظر کن و با این نظر بدان که جز خدا نخواستم. در جای دیگر، از فراق مولایش حسین(ع) می‌گوید: آنکس که همه جان بفدایش می‌نمایند آن حسین(ع) مظلوم کجاست؟ کجاست؟ ای حسین(ع) من! نورعین من، کجائی؟ کجائی؟ جانم به فدایت، ای آبروی اسلام و قرآن! کجایی؟ کجایی؟ کجایی؟ خطاب به مادر می‌گوید: مادر، زندگی‌ام برای توست، وجودم از توست، مادر نمی‌توانم با زبانم...
شهدا سال ۶۶ -وصیت‌نامه شهید سعید رضا کاوه پیش‌قدم
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد سعيد رضا کاوه پيشقدم »
بسم‌الله الرحمن الرحیم الهی کفی بی عزاً به‌سوی خدا روانه‌ایم، نمی‌دانم چه بنویسم و چه بگویم تا اندکی آتش درونم را تسکین دهد. نمی‌دانم که چرا امروز تصمیم به نوشتن این جملات گرفتم. شاید اینان آخرین کلماتی باشد که به نام وصیت‌نامه من به شما می‌رسد. البته نه وصیت که مرا نه بضاعت علمی و نه عملی است که توان وصیت به کسی یا چیزی باشد. پس توای عزیز! اینان را به‌عنوان سرگذشت انسانی غرق در مادیات زندگی بنگر و...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمد دادگر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
پنجم خردادماه سال ۱۳۴۶ در روستای لای‌گردو از توابع شهرستان داراب، قاصدک‌ها مژده تولد کودکی را در کوچه‌باغ‌های روستا به ارمغان آوردند؛ شادی خانه مسلمانی زحمتکش را فراگرفت و به عشق رسول حق، او را «محمد» نامیدند. پس از مدتی به منطقه بنه‌کلاغی نی‌ریز مهاجرت کرده و در آنجا ساکن شدند. محمد، هفت‌ساله بود که تحصیلات خود را در دبستان شهید محمد مبین بنه‌کلاغی آغاز کرد و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد. سپس از ادامه...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید حسین اندرز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد حسين اندرز »
بسم‌الله الرحمن الرحیم خدایا تو را سپاس بیکران که معرفت خویش را به من آموختی و عشق به راه خود را در دلم نشاندی. خدایا! ترا سپاس بیکران که به ما چنین رهبری لایق و آگاه عنایت فرموده‌ای تا ما بتوانیم به رهبری او، قانون اسلام را در جامعه حاکم بسازیم. خدایا سپاس که اگر شهادت راه خودت نصیب من بفرمایی و مرا جزءِ یاران خودت قرار دهی. اگر من شهید شدم وصیت می‌کنم به خانواده‌ام که برای من...
شهدا سال 61 -زندگینامه ابوالفتح محسن زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ابوالفتح محسن زاده »
ابوالفتح محسن زاده در سال ۱۳۲۸ در روستای دهچاه از بخش پشتکوه شهرستان نی‌ریز، پا به عرصه حیات گذاشت. هنوز بیش از دو ماه از آمدن او نگذشته بود که کانون گرم خانواده‌اش از هم پاشید. باتحمل ناملایمات زندگی، دوران کودکی را با سرپرستی مادربزرگش پشت سر گذاشت. دوره ابتدایی را در دبستان بهرام نی‌ریز گذرانید و دوره دبیرستان را تا کلاس نهم در دبیرستان شعله به پایان برد. سپس ارتش برای خدمت انتخاب کرد. بعد از استخدام...
شهدا سال ۶۵- زندگینامه شهید محمدرضا بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمد رضا بيگي »
تیرماه سال ۱۳۴۶ ستاره وجود محمدرضا در افق زندگی درخشید، چلچله‌ها سرود شادی سر دادند و به میمنت آمدنش جشن و شادمانی در خانواده متدین و زحمتکش در روستای مشکان برپا شد. کودکی را کودکانه سپری کرد و برای تحصیل راهی دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان شد و با موفقیت دوره ابتدایی را گذراند. سپس دوره راهنمایی را نیز در مدرسه ابوریحان بیرونی مشکان سپری کرد. محمدرضا، در انجام فرایض دینی، نماز و عبادات جدی بود و در...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید علیرضا بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
علیرضا زندگی ساده، زیبا و پر از صفای خود را در سوم مهرماه ۱۳۲۱ در روستای بندنو بخش سرچهان از توابع صفاشهر در خانواده‌ای متدین و مسلمان آغاز نمود. در دامان پر از عطوفت مادر و در سایه پرمهر پدر دوره کودکی را پشت سر گذاشت. الفبای مبانی دینی را از خانواده فراگرفت و برای کسب معرفت و دانش راهی دبستان شد. بعد از پایان دوره ابتدایی از ادامه تحصیل منصرف و به کار کشاورزی و دامداری مشغول...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید محسن کوهکن
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید محسن کوهکن »
شهید را با غیر او، فاصله فرسنگهاست. شهید مرگ را خود برمی‌گزیند، و با آغوش باز پذیرای آن می‌شود. اگر کسی چون شهید نبود، دغدغه مرگ، لذت زیستن را از او خواهد گرفت. محسن کوهکن از گروه کسانی بود که لذت بودن و زیستن را چشیده بود. او که 1 /4/ 1344 در شهرستان نی‌ریز، در خانواده‌ای مذهبی با طراوات وجود بهاریش، گرمای تابستان را به فراموشی برد. کودکی را با شور و نشاط پشت سر گذاشت. از...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید ذبیح الله بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد ذبيح الله بيگي »
بسم الله الرحمن الرحیم و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده مپندارید؛ بلکه آنان زنده‌اند و در نزد خدایشان روزی می‌خورند. اکنون که این وصیتنامه را می‌نویسم، مهیا هستم تا به میهمانی خدا بروم و در جنگ و عملیات شرکت کنم. امید دارم که خداوند انشاءالله مرا با شهدای کربلا محشور گرداند. گرچه من برای رضای خدا و خشنودی آقا امام زمان(عج) به عملیات می‌روم. می‌روم تا انشاء...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید ذبیح الله بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد ذبيح الله بيگي »
شهادت سرآغاز یابندگی است نترسم زمرگی که خود زندگی است حکایت ذبیح راه خداست،‌ همان کسی که شهادت را مایه حیات می‌دانست و خون داغ عشق در رگ‌هایش جریان داشت. او که در دهمین روز از دی‌ماه سال ۱۳۴۵ در روستای بسترم نی‌ریز،‌ میان خانواده‌ای متعهد و باایمان چشم به جهان خاکی گشود و نام زیبای ذبیح‌الله را برای وی نهادند. گویی در سیمای وی خوانده بودند که روزی این نورسیده ذبیح درراه خدا خواهد شد. از همان دوران...